داستان عاشقانه

داستان و سرگرمی

داستان عاشقانه

داستان و سرگرمی

پیامک های دلتنگی های عاشقانه

 

بسترم صدف خالى یک تنهایى است و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگر

***

کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی

وقتی دل مرا شکستی،یکبار بر میگشتی فقط نیم نگاهی میکردی...

  

 

 

بسترم صدف خالى یک تنهایى است و تو چون مروارید گردن آویز کسان دگر

***

کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی و نگاهش میکنی

وقتی دل مرا شکستی،یکبار بر میگشتی فقط نیم نگاهی میکردی...

 



 

دیشب که نمیدانستم به کدام یک از گریه هایم بگریم! خندیدم

***

آنقدر آرزوهایم را به گور بردم که دیگر جایی برای جسدم نیست...

***

تونیستی... و پاییز از جشم های مرد عاشقی شروع شده است... که تمام درختان را گریسته است... در سوگ رفتنت... برنگرد... که برنمیگردی تو هیچوقت... نمیخواهم داشته باشمت... نترس... فقط بیا در خزان خواسته هایم قدم بزن... تا ببینمت... دلم برای راه رفتنت تنگ شده است...

***

تیغ روزگار شاهرگ کلامم را چنان بریده که سکوتم بند نمی آید...!

***

××پیام های بازرگانی شبکه دلتنگی ××

به همین سادگی

به همین تـــلخی

پــودر کیکـِـِــ نبودنــه تـــــو

 



 

بسیار نمی خواهم تنها کمی برای چشم به هم زدنی دستت را به من بده تا دلت را در آغوش بگیرم لعنت به تمام کسانی که تو نیستند ولی عطر تو را می زنند.

***

بر شانه ام می زنی تا تنهایی ام را بتکانی... به چه دل خوش کرده ای؟ به تکاندن برف از شانه های آدم برفی؟!!!

***

از فیس بوک بدم می آید چون راه دور زدن دل من را مثل همان وی پی ان به تو یاد داد!

***

دلم را سخت میشکنی و آسان عذر خواهی می کنی،

این عادلانه نیست ....

***

نگو بار گران بودیمو رفتیم ، نگو نا مهربون بودیم رفتیم ، آخه اینها دلیل محکمی نیست ، بگو با دیگران بودیم و رفتیم !!!

***

دیرآمدی باران دیر..

من درجایی در حجم نبودن کسی خشکیدم...

 



 

اعتراف می کنم! من نیزگاهی به آسمان نگاه میکنم دزدانه! به چشمان ستارگان اما نه به تمامی آنها تنها به آنها که شبیه ترند به چشمان تو...

***

حرفش را ساده گفت : من لایق تو نیستم ، نمیدانم خواست لیاقتم را یادآوری کند یا خیانت خودش را توجیه ...

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.