پسری به دختر که تازه باهاش دوست شده بود میگه.امروز وقت داری بیای خونمون؟دختره:مامانم نمیزاره با چه بهونه ای بیام؟پسره: بگو میخوام برم استخردختره اومد خونه ای دوست پسرشپسر ..تو که اومدی استخر باید موهات خیس باشه برو حموم موهاتو خیس کندختره وقتی میره حموم پسر یک یکی به دوستاش زنگ میزنه .....پسر و دوستا یک یکی میرن حمومیکی اخری که میره حموم بعد 1تا 2ساعتدیدن خیلی دیر کردهرفتن حموم دیدن دختره وپسره رگ دستاشونو با هم زدند و گوشه ای حموم افتادن و گوشه ای حموم پسر با خون اش نوشتهنامردا خواهرم بود پسری به دختر که تازه باهاش دوست شده بود میگه.امروز وقت داری بیای خونمون؟دختره:مامانم نمیزاره با چه بهونه ای بیام؟پسره: بگو میخوام برم استخردختره اومد خونه ای دوست پسرشپسر ..تو که اومدی استخر باید موهات خیس باشه برو حموم موهاتو خیس کندختره وقتی میره حموم پسر یک یکی به دوستاش زنگ میزنه .....پسر و دوستا یک یکی میرن حمومیکی اخری که میره حموم بعد 1تا 2ساعتدیدن خیلی دیر کردهرفتن حموم دیدن دختره وپسره رگ دستاشونو با هم زدند و گوشه ای حموم افتادن و گوشه ای حموم پسر با خون اش نوشتهنامردا خواهرم بود