داستان عاشقانه

داستان و سرگرمی

داستان عاشقانه

داستان و سرگرمی

رزم رستم و ویروس

تهمتن روان شد سوی خانه‌اش / شتابان به دیدار رایانه‌اش


چو آمد به نزد Mini Tower اش / بزد ضربه بر دکمه Power اش


دگر صبر و آرام و طاقت نداشت / مر آن Disk را در Drive اش گذاشت


نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت / یکی List از Root دیسکت گرفت

   ادامه مطلب ...