-
داستان دلخراش و عاشقانه
سهشنبه 20 آذر 1397 19:41
پسر به دختر گفت اگه یه روزی به قلب احتیاج داشته باشی اولین نفری هستم که میام تا قلبمو با تمام وجودم تقدیمت کنم.دختر لبخندی زد و گفت ممنونم تا اینکه یک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نیاز فوری به قلب داشت..از پسر خبری نبود..دختر با خودش میگفت :میدونی که من هیچوقت نمیذاشتم تو قلبتو به من بدی و به خاطر من خودتو...
-
زمین گرد است یا زمان؟
سهشنبه 20 آذر 1397 19:41
در ٤ سالگی، موفقیت یعنی: کثیف نکردن شلوار در ٦ سالگی، موفقیت یعنی: پیدا کردن راه خانه از مدرسه در ١٢ سالگی، موفقیت یعنی: داشتنِ دوست در ١٨ سالگی، موفقیت یعنی: گرفتن گواهی نامه رانندگی در ٣٥ سالگی، موفقیت یعنی: پول داشتن در ٤٥ سالگی، موفقیت یعنی: پول داشتن در ٥٥ سالگی، موفقیت یعنی: پول داشتن در ٦٥ سالگی، موفقیت یعنی:...
-
معنی عشق
دوشنبه 19 آذر 1397 20:21
دختر 5 ساله ای از برادرش پرسید: معنی عشق چیست ؟؟ برادرش جواب داد : عشق یعنی تو هر روز شکلات من رو ، از کوله پشتی مدرسه ام بر میداری ، و من هر روز بازهم شکلاتم رو همونجا میگذارم ... ! دختر 5 ساله ای از برادرش پرسید: معنی عشق چیست ؟؟ برادرش جواب داد : عشق یعنی تو هر روز شکلات من رو ، از کوله پشتی مدرسه ام بر میداری ، و...
-
دوست واقعی
دوشنبه 19 آذر 1397 20:21
دو دوست در بیابان همسفر بودند.در طول راه با هم دعواشان شدویکی به دیگری سیلی زد.دوستی که صورتش به شدت درد گرفته بود بدون هیچ حرفی روی شن نوشت:امروز بهترین دوستم مرا سیلی زد.ان ها به راهشان ادامه دادند تا به چشمه ای رسیدندو تصمیم گرفتند حمام کنند.ناگهان دوست سیلی خورده به حال غرق شدن افتاد.اما دوستش او را نجات داد.او بر...
-
عاقبت خیانت در رفاقت
یکشنبه 18 آذر 1397 20:03
دو نفر به اسم محمود و مسعود باهم رفاقتی دیرینه داشتن، تا جایی که مردم فکر میکردن این دو نفر باهم برادرند. روزی روزگاری مسعود نقشه گنجی رو به محمود نشان داد و با هم تصمیم گرفتن که به دنبال گنج برن. یک روز محمود و مسعود از خانواده شان خداحافظی کردن و رفتن. محمود نقشه ای در سر داشت که وقتی به گنج دست پیدا کرد مسعود رو از...
-
داستان عاشقانه و غمگین اثبات عشق
یکشنبه 18 آذر 1397 20:03
پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به وضوح حس می کردیم… می دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه زندگی رویایی...
-
تاجر
شنبه 17 آذر 1397 21:55
در قصبه ولادیمیر تاجر جوانی به نام «دیمیتریج آکسیونوف» زندگی میکرد. این تاجر مالک دو مغازه و یک خانه بود. آکسیونوف جوانی بود زیبا، دارای موهای بسیار قشنگ مجعد، خیلی با نشاط و زندهدل؛ و مخصوصاً آواز بسیار دلکشی داشت. یکی از روزهای تابستان به زن خود اطلاع داد که باید برای فروش مالالتجاره خود به شهر مجاور مسافرت...
-
خدا را دوست دارم ، با تمام عشق خدائیم
شنبه 17 آذر 1397 21:52
خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با هر user name که باشم، من را connect می کند خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه تا خودم نخواهم مرا D.C نمی کند . خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه با یک delete هر چی را بخواهم پاک می کند خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه اینهمه friend برای من add می کند خدا را دوست دارم ، به خاطر اینکه...
-
ایمان واقعی
جمعه 16 آذر 1397 19:44
روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالا های گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد امده است . فکر می کنید آن مرد چه کرد؟! خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت ؟ نه..... او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت...
-
ارزش
جمعه 16 آذر 1397 19:44
ارزش یک خواهر را، از کسی بپرس که آن را ندارد. ارزش ده سال را، از زوج هائی بپرس که تازه از هم جدا شده اند.ارزش چهار سال را، از یک فارغ التحصیل دانشگاه بپرس.ارزش یک سال را، از دانش آموزی بپرس که در امتحان نهائی مردود شده است.ارزش یک ماه را، از مادری بپرس که کودک نارس به دنیا آورده است.ارزش یک هفته را، از ویراستار یک...
-
شما ثروتمندید
جمعه 16 آذر 1397 00:00
هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند. پسرک پرسید: «ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین» کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم . مى خواستم یک جورى از سر خود م بازشان کنم که...
-
پادشاهی پس از اینکه بیمار شد
پنجشنبه 15 آذر 1397 23:59
گفت :نصف قلمرو پادشاهی ام را به کسی می دهم که بتواند مرا معالجه کند). تمام آدم های دانا دور هم جمع شدند تا ببینند چطور می شود پادشاه رامعالجه کرد.اما هیچ یک ندانستند. تنها یکی از مردان گفت که فکر می کند می تواند پادشاه را معا لجه کند.اگر یک آدم خوشبخت را پیدا کنید و پیراهنش رابردارید و تن شاه کنید شاه معالجه می...
-
فواید باورنکردنی طناب زدن برای بدن
چهارشنبه 14 آذر 1397 21:42
1⃣ سوزاندن کالری 2⃣ چابکی و سرعت 3⃣ افزایش تراکم استخوان 4⃣ مفید برای مغز 5⃣ قابل حمل بودن 6⃣ انتخاب استایل مورد نظر برای ورزش با آن 1⃣ سوزاندن کالری 2⃣ چابکی و سرعت 3⃣ افزایش تراکم استخوان 4⃣ مفید برای مغز 5⃣ قابل حمل بودن 6⃣ انتخاب استایل مورد نظر برای ورزش با آن
-
مشکلات و لبخند
چهارشنبه 14 آذر 1397 21:40
مَن مُشکلاتِ زیادی در زندگی دارم.. ولی لَب هایِ مَن از آنها خبر ندارند! آنها هَمیشه میخندند:) ⋅ مَن مُشکلاتِ زیادی در زندگی دارم.. ولی لَب هایِ مَن از آنها خبر ندارند! آنها هَمیشه میخندند:) ⋅
-
رازهای شخصیتی شما از زبان گلها
سهشنبه 13 آذر 1397 21:11
-
اشک
سهشنبه 13 آذر 1397 21:09
اشک ها قطـره نیستنـد ! بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد .... فقط بخاطـر اینکه : پیـدا نـمیکنند کسى را که معنــى این کلمـات را بــفهمـد ... !!! اشک ها قطـره نیستنـد ! بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد .... فقط بخاطـر اینکه : پیـدا نـمیکنند کسى را که معنــى این کلمـات را بــفهمـد ... !!!
-
اشک
سهشنبه 13 آذر 1397 21:09
اشک ها قطـره نیستنـد ! بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد .... فقط بخاطـر اینکه : پیـدا نـمیکنند کسى را که معنــى این کلمـات را بــفهمـد ... !!! اشک ها قطـره نیستنـد ! بلکه کلمـاتى هستنـد که مى افتنـد .... فقط بخاطـر اینکه : پیـدا نـمیکنند کسى را که معنــى این کلمـات را بــفهمـد ... !!!
-
حیف اون همه محبت حیف اون همه مهربونى
دوشنبه 12 آذر 1397 20:50
بعضى وقتا میگم وقتمونو واسه چه کِسایى گذاشتیم حیف اون همه محبت حیف اون همه مهربونى بعضى وقتا میگم وقتمونو واسه چه کِسایى گذاشتیم حیف اون همه محبت حیف اون همه مهربونى
-
داستان کوتاه شکلات
دوشنبه 12 آذر 1397 20:48
دختر بچه ای از برادرش پرسید:معنی عشق چیست ؟؟برادرش جواب داد :عشق یعنی تو هر روز شکلات من رو ،از کوله پشتی مدرسهام بر میداری ،و من هر روز بازهم شکلاتم رو همونجا میگذارم... دختر بچه ای از برادرش پرسید:معنی عشق چیست ؟؟برادرش جواب داد :عشق یعنی تو هر روز شکلات من رو ،از کوله پشتی مدرسهام بر میداری ،و من هر روز بازهم...
-
اینجا دیگر کسی دلتنگ تو نیست! به یاد تو نیست! منتظر تو نیست
یکشنبه 11 آذر 1397 21:16
نه !!! اصلا هم اینطور نیست! من اصلا دلتنگ تو نیستم! . و حتی فکر می کنم همین دیروز بوده که با هم بوده ایم! اصلا هم در نبود تو... هیچی، بی خیال... به آن کلاغ خبر چینت بگو از این به بعد چشم های کورش را بیشتر باز کند! تا وقتی خواست گزارش اشک های مرا بکند، پیاز توی دستم را هم گزارش کند!! آهان راستی! نگفتم! از وقتی تو...
-
اینجا دیگر کسی دلتنگ تو نیست! به یاد تو نیست! منتظر تو نیست
یکشنبه 11 آذر 1397 21:16
نه !!! اصلا هم اینطور نیست! من اصلا دلتنگ تو نیستم! . و حتی فکر می کنم همین دیروز بوده که با هم بوده ایم! اصلا هم در نبود تو... هیچی، بی خیال... به آن کلاغ خبر چینت بگو از این به بعد چشم های کورش را بیشتر باز کند! تا وقتی خواست گزارش اشک های مرا بکند، پیاز توی دستم را هم گزارش کند!! آهان راستی! نگفتم! از وقتی تو...
-
می بوسمت
یکشنبه 11 آذر 1397 21:15
یک روز که باران می بارد . یک روز که چتـرمان دو نفره شــده . یک روز که همه جا حـسابی خـیـس اسـت . یــک روز که گــونـه هایــت ، از سرما سرخ ِ سرخ . . . . آرام تر از هر چـه تصـورش را کنی آهــستـه . . . می بوسمت . . ! یک روز که باران می بارد . یک روز که چتـرمان دو نفره شــده . یک روز که همه جا حـسابی خـیـس اسـت . یــک روز...
-
تـو باشی مـن باشم و ...هــیچ
شنبه 10 آذر 1397 21:22
زیاده خواه نیستم ! جاده ی شمال.. یک کلبه ی جنگلی.. یک میز کوچک چوبی با دو تا صندلی.. کمی هیزم.. کمی آتش.. مهِ جنگلی.. کمی تاریکی ِ محض.. کمی مستی.. کمی مهتاب.. و بوی یـار.. و بوی یـار.. و بوی یـار ...! تـو باشی مـن باشم و ...هــیچ ! دنــیـا هم ارزانی خودشان ...♥ زیاده خواه نیستم ! جاده ی شمال.. یک کلبه ی...
-
تارمــو
شنبه 10 آذر 1397 21:20
دنیــــا فهمـید خیلی حــقیر است وقتی گفتم : یک تارمــوی "تــــــــــ♥ـــــــو " را به او نمیدهم …! دنیــــا فهمـید خیلی حــقیر است وقتی گفتم : یک تارمــوی "تــــــــــ♥ـــــــو " را به او نمیدهم …!
-
خود آزاری
جمعه 9 آذر 1397 13:32
خــــود آزاری یعنــــی : میــــری اونجاهایــــی کـــه باهاش خاطــــره داشتــــی ؛ و بعـــــد بــــه یــــادش مــــیمیری ... ! خــــود آزاری یعنــــی : میــــری اونجاهایــــی کـــه باهاش خاطــــره داشتــــی ؛ و بعـــــد بــــه یــــادش مــــیمیری ... !
-
مردانگی
جمعه 9 آذر 1397 13:29
ﻣـﺮﺩ ﺑــﺎﯾــﺪ ﻭﻗــﺘــﯽ هـمـسـرش ﻋـﺼـﺒـﺎﻧـﯿـﻪ,ﻧـﺎﺭﺍﺣـﺘـﻪ, ﻣﯿﺨﻮﺍﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻪ ﻭﺍﯾﺴﻪ ﺭﻭﺑﺮﻭﺵ ﺑﮕﻪ : ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﯿﮕــــﺎ ﮐﻦ , ﺑﻬﺖ ﻣﯿﮕﻢ ﺗﻮ ﭼﺸﺎﻡ ﻧﯿﮕﺎ ﮐﻦ ﺣﺎﻻ ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻥ , ﺑﮕﻮ ﺍﺯ چی ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﯽ؟؟؟ ﺑﻌﺪ همسرش ﺩﺍﺩ ﺑﺰﻧﻪ , ﮔﻠﻪ ﮐﻨﻪ , ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﮑﺸﻪ , ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻪ ﺣﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﺘﺎﯼ ﺯﻧﻮﻧﻪ ﺵ ﺑﮑﻮﺑﻪ ﺗﻮ ﺑﻐﻠﻪ مرد ﺁﺧﺮﺵ ﺧﺴﺘﻪ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺯﯾﺮ ﮔﺮﯾﻪ ﻫـﻤـﻮﻧـﺠﺎ ﺑـﺎﯾـﺪ...
-
محبت کردن شخص
جمعه 9 آذر 1397 00:30
یادمان باشد .. در املاى زندگى ..... همیشه براى محبّت تشدید بگذاریم تا ....... از دوستى و انسانیت حتى نیم نمره هم کم نشود یادمان باشد .. در املاى زندگى ..... همیشه براى محبّت تشدید بگذاریم تا ....... از دوستى و انسانیت حتى نیم نمره هم کم نشود
-
انتقام گرفتن عشق
جمعه 9 آذر 1397 00:27
قرار نیست منم دلِ یکی دیگه رو بسوزونم و انتقام بگیرم ! بـــرعکــــس !! اونقدراونو خوشبخت می کنــــــم .... کـه به هر روزی که جای اون نیستی لعـنــــت بفرستی .. !! قرار نیست منم دلِ یکی دیگه رو بسوزونم و انتقام بگیرم ! بـــرعکــــس !! اونقدراونو خوشبخت می کنــــــم .... کـه به هر روزی که جای اون نیستی لعـنــــت بفرستی...
-
یادمون باشه فقط یکبار میتوان عاشق شد
چهارشنبه 7 آذر 1397 22:47
داشتم فکر میکردم ما ایرونیها عاشقانهترین روابطمون رو به خاطر حرفای دیگران به گند میکشیم...واقعاً چرا؟ یادمون باشه فقط یکبار میتوان عاشق شد… بار دوم دیگر خبری از جنس اصل نیست♥ موافقین؟ داشتم فکر میکردم ما ایرونیها عاشقانهترین روابطمون رو به خاطر حرفای دیگران به گند میکشیم...واقعاً چرا؟ یادمون باشه فقط یکبار...
-
بغل کردن شخص
چهارشنبه 7 آذر 1397 22:46
وقتی مرا بغل میکنی ... چنان جاذبه ی آغوشـــــت .. به جاذبه زمین غلبـــــه میکند ... که روحم به پــــرواز در می آید .. !! "دلــــــم یه بغل ســــــــــــِفت میخواد" وقتی مرا بغل میکنی ... چنان جاذبه ی آغوشـــــت .. به جاذبه زمین غلبـــــه میکند ... که روحم به پــــرواز در می آید .. !! "دلــــــم یه بغل...